معاون پیشین وزیر اقتصاد معتقد است، کنترل تورم و کاهش نرخ ارز شرایط کلان اقتصاد را تثبیت کرده و در چنین شرایطی بازار سهام نیز میتواند از شرایط یک رونق واقعی در اقتصاد منتفع شود.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، در هفته های اخیر یک دوقطبی درخصوص شرایط و شاخصهای بازار سهام و متغیرهای کلان اقتصادی کشور شکل گرفته است. درحالی که بازارهای موازی بورس و با وجود شوکهای کم رقم عمدتا در حالت انفعالی به سر میبرند اما بازار سهام نیز رشد چندانی نداشته است.
اما ابتدا باید دید بازارهای موازی بازار سرمایه چه بازارهایی هستند؟ بدون شناخت این بازارها نمیتوانیم در زمانی که تغییراتی در این بازارها حاصل شود، تصمیم درستی درخصوص خرید و فروش سهام گرفت. این بازارهای موازی نظیر بازارسکه و طلا، بازار ارز، بازار مسکن و زمین، بازار خودرو، بازار کالاهای سرمایهای و مصرفی بادوام میتوان نام برد. وجود این بازارها در کنار بازار سرمایه میتواند به بازارهایی اطلاق شود که نقدینگی جامعه را با توجه به سود دهیهای آنی، به طرف خودش جذب نماید. البته نرخ تورم و افزایش نرخ ارز که بر کاهش ارزش پول ملی تأثیر مستقیم دارد، میتواند صرفاً در ارزش اسمی سهام تأثیر بگذارد.
در بهترین حالت افزایش قیمت سهام که در شهریور سال 99 اتفاق افتاد، ارزش اسمی سهام حدود 1600 درصد افزایش یافت. در حالیکه ارزش واقعی سهام فقط 450 درصد رشد داشته است. بعد از تعدیل اثرات نرخ تورم و محاسبه قدرت خرید پول ملی، 1150 درصد نتیجه تفاوت تأثیرگذاری نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی در تعدیل سود ارزش اسمی سهام بوده است که دریک دوره پررونق بورس درمقایسه به دورههای تصدی دولتهای قبل که شاخص کل بازار سهام دارای بازدهی کمتری بوده، مواجه شده است. افت شدید شاخص کل بعد از این افزایش غیرمنطقی، ضربه سنگینی به اعتماد سهامداران خرد وارد کرد. افت شاخص طی یک دوره کوتاه یکی دو ماهه به زیر یک میلیون و دویست هزار واحد رسید و زیان زیادی را متوجه سهامداران خرد کرد. گفته میشود این زیان به یک جامعه آماری بالای 45 میلیونی وارد شده است. در حالیکه عده معدودی با فروش سهام خود ضمن اینکه خسارت بزرگی برای سهامداران خرد فراهم کردند، هزاران میلیارد تومان سود راحت و بی دردسر به جیب زدند.
اثرات این بی اعتمادی هنوز هم دربین سهامداران خرد رواج دارد. به عنوان مثال تغییر قیمت خودرو در جهت افزایش یا کاهش آن باعث تغییرات در شاخص کل بورس میشود. این اثرگذاری در رفتار سهامداران خرد مشهود است یا کاهش اندک نرخ ارز و نرخ تورم یا اگر تصویر روشنی از روند کاهشی از این دو متغیر تأثیرگذار در تحولات مثبت اقتصادی تأثیر دارد، در برنامه اعلامی دولتمردان اقتصادی و تحلیلگران ارائه شود ، سهامداران بازار سرمایه نسبت به این برنامههای مثبت اصلاحی دولت، عکسالعمل نشان میدهند و از آینده بازار سرمایه ابراز نگرانی میکنند. این عکسالعمل نشان از القائات جعلی بازار سرمایه از طرف کسانی است که میدانند، در شرایط عادی و با ثبات، هرگز اتفاقات شهریور 99 برای بازار سرمایه پیش نخواهد آمد. اندیشه سوداگران بازار سرمایه بر این پایه استوار است، هرچند متغیرهای تأثیرگذار در رونق اقتصادی برعکس عملیات ایجاد رونق حرکت کند، با القائات نادرست بازار سرمایه، سهامداران خرد که با اطلاعات اندک در تحولات بازارسرمایه حضور دارند و بیشترین عضو جامعه سهامدران را تشکیل میدهند به راحتی میتوانند در صفهای فروش و خرید سوق دهند. البته نا گفته نماند در بازار سهامداران کلان خرد حقیقی و حقوقی دیگری وجود دارند همیشه با سیاستهای اعلامی دولتها در بازارسرمایه همراه بوده و از دیرهنگام در بازار سرمایه حضور داشته و رونق واقعی بازار سرمایه را دور از هر هیاهویی دنبال کردهاند.
بازارهای سکه و طلا، بازار مسکن و زمین، بازار ارز، بازار خودرو، بازار کالاهای سرمایهای و مصرفی بادوام مهمترین بازارهای موازی بازارهای سرمایه هستند. هرگونه تحولات و تغییرات قیمتی در این بازارها میتواند در بازار سرمایه به صورت همسو و برعکس تأثیرگذار باشد. ضمن اینکه رشد شدید نقدینگی که حجم آن به ویژه در سالهای 99 و 1400 به ترتیب به میزان 3476 و 40000 میلیارد تومان افزایش یافت و رشد بالای 40 درصدی را در سال جاری و سال گذشته تجربه کرد، تأثیرات زیادی بر افزایش تقاضا بر بازارهای مورد اشاره داشته است.
کاهش ارزش قیمت ارز و نرخ تورم، افزایش ارزش پول ملی را در پی خواهد داشت و قدرت خرید جامعه را افزایش خواهد داد. همه این علائم میتواند از یک رونق اقتصادی و بهبود شاخص های اقتصاد کلان را نوید دهد . قدرت تولید داخلی به صورت بنیادی در رونق بازار سرمایه اثر میگذارد و رشد واقعی شاخص کل بورس را به همراه خواهد داشت. لذا اگر بازار بورس با افزایش نرخ تورم و افزایش نرخ ارز، به زعم سهامداران بازار سرمایه به عنوان علامت سبز برای آنان تلقی شود و خریداران در صفهای خرید قرار گرفتند، باید در دوره دیگر که خیلی دور نیست، شاهد ریزش سهام خریداری شده خود در یک شرایط غیرواقعی در بازار سرمایه باشند. فقط در این شرایط، حرفهایها از بازار آشفته، سودهای کلان میبرند. این سیکل معیوب که از نیمه دوم سال 99 بارها تکرار شده و سرمایه بسیاری از خریدارن خرد بورس را به باد داده است، موجب نارضایتی قشر عظیمی از جامعه که با پساندازهای اندک و با فروش داراییهای خود در یک ریسک نابرابر در بازار سرمایه حضور پیدا کردند با زیانهای پی درپی به درجه فلاکت رسیدند.
بنابراین افزایش نرخ ارز، نرخ تورم و متعاقب آن کاهش ارزش پول ملی، ارزیابیهای جدید داراییها را در پی دارد و میتواند به صورت اسمی در ارزش داراییهای شرکتهای بورسی اثر بگذارد و به صورت اسمی ارزش داراییها را افزایش دهد و این افزایش یک جاذبه صوری در خریدارن خرد ایجاد میکند . چه بسا در مواقعی افزایش سهام شرکتهای عرضه شده در بورس از بابت افزایش نرخ متغیرهای یاد شده، در جهت افزایش سهام خود در بازار سرمایه به عنوان شرکتهای موفق استفاده کرده و موجب جذب متقاضیان خرید سهام خود که به ظاهر در حال رشد بوده، شدهاند. در حالی که ممکن است این افزایش اسمی سهام هیچ ارتباطی با افزایش فروش یا صورت های سود و زیان آنها نداشته باشد. یا در صورتی که ارزش سهام (سرمایه) آنها به دلار محاسبه شود، بسیار کم ارزش از نظر خریداران خارجی به نظر برسد. لذا در چنین مواقعی، محاسبه ارزش واقعی سهام که پس از تعدیل تورم از طریق محاسبه شاخص هزینه زندگی که کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارزهای معتبر جهان و قدرت خرید ریال را مشخص میکند به دست میآید.
مقایسه بازدهی بازار سرمایه با دیگر بازارهای موازی :
بازار سرمایه در مقایسه با بازارهای موازی و رقیب، با تمام افت و خیزهای خود در یک دهه گذشته داشته، با توجه به ویژگیهای این بازار در صورتی که سرمایهگذاران از یک قاعده منطقی پیروی نمایند و شتابزده با هر خبر انتشار یافته در فضاهای مجازی عکسالعمل فوری نشان ندهند و اصطلاح به صورت تودهای و آبشاری مبادرت به خرید و فروش سهام خود نکنند و با کمی صبر و تأمل و مشورت با صاحبنظران بورس تصمیم بهینه اتخاذ کنند، بهترین بازار برای رشد سرمایهگذاری است.
ویژگیهای بازار سرمایه:
- ورود وخروج آزاد اشخاص حقوقی و حقیقی از بازار
- نقد شوندگی بالای بازار سرمایه
- سوددهی بالای بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارها
- امکان سرمایهگذاری در این بازار به هر میزان
- وجود قوانین و مقررات شفاف و قابل اطمینان
- وجود قرار دادهای آسان و دوراز ریسک برای معاملات
- عرضه اوراق بدهی “صکوک ” و تبدیل آسان آن به اوراق بهادار داراییها
طبق آمار و شواهد موجود، بازدهی بازارسرمایه در مقایسه با سایر بازارها در طی سالهای گذشته بیشتر بوده و از ریسک کمتری برخوردار بوده است.
در طی سالهای 88 الی 1398 بازدهی بازار سرمایه و سایر بازارهای موازی به شرح زیر بوده است:
- بازار بورس 27 برابر
- بازار ارز 17 برابر
- بازار طلا 13 برابر
- بازار مسکن 7 برابر
- بازار خودرو 5 برابر
- بازار بانک 4 برابر رشد داشته است.
از ابتدای سال 99 الی 9 مرداد 99 که اطلاعات بازدهی بازار سرمایه در مقام مقایسه با بازار سکه و دلار در دست بوده به ترتیب بازدهی بازارهای سرمایه، سکه و ارز 255 ، 74 ، 44 درصد رشد داشته است. بنابراین بازدهی بازار سرمایه در سال 99 نسبت به سایر بازارها موازی بیشتر بوده است.
بنا براین شواهد نشان داده است بازدهی نهایی بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارهای موازی نظیر ارز، طلا و سکه، مسکن، خودرو و بانک از بازدهی بیشتری برخوردار بوده است. صرفنظر از بانک، سرمایهگذاری در این بازار، دارای ریسک کمتری بوده و از سایر بازارها از نظر زوالپذیری سرمایه بر اثر مخاطرات بیرونی، دارای ثبات و اطمینان بیشتری است.
اگر بخواهیم مخاطرات بازار سرمایه را از نگاه دیگری بررسی کنیم، شتابزدگی و عدم شکیبایی سهامداران به ویژه سهامداران خرد بیشترین ضربه را به بازار سرمایه که خود جزیی از آن هستند وارد کرده است. وجود عقلانیت و منطق اقتصادی برای رشد مستمر بازار سرمایه شرط لازم است. بازار سرمایه به عنوان یک متغیر تأثیرپذیر، تابع عوامل دیگر تأثیرگذار اقتصادی است. رشد دائمی بازار سرمایه به رشد مستمر اقتصادی بستگی دارد. رشد اقتصادی خود به رشد مستمر سرمایهگذاری و تمرکز سرمایه وابسته است. اگر در جذب سرمایهگذاری در بخش تولید غفلت شود، رشد واقعی شاخص کل بورس دچار خلل میشود. در شراط منطقی و عقلی اگر شاخص بورس رشد کند، نشان از رشد سالم و مطمئن در اقتصاد خواهیم بود. ولی تجربه نشان داده رشد و کاهش شاخص کل بورس در اغلب مواقع از قواعد منطقی اقتصاد کلان تبعیت نکرده و جهت همسو با متغیرهای کلان اقتصادی نداشته است. رشد صوری شاخصهای بورس که باعث تحریک متقاضیان به خرید سهام میشود و صفهای خرید را برای خرید سهام شرکتهایی که ممکن است به صورت غیرشفاف در ارائه صورتهای مالی خود، در بازار سرمایه حضور یافته باشند، و بر عکس بر اثر انتشار اخبار نادرست، سهام شرکتی در صف طویل فروش قرار میگیرد، تصمیمات خریداران و فروشندگان ممکن است دور از منطق و عقلانیت باشد. در حاکمیت این تفکر، بازار سرمایه به یک بازار متزلزل و شکننده تبدیل خواهد شد و دودش به چشم سهامداران خرد خواهد رفت.
شناخت متغیر واقعی تأثیرگذار دربازار سرمایه میتواند به تصمیمات عقلانی و منطقی سرمایهگذاران در بورس کمک کند. نرخ تورم بالا، رشد نقدینگی بدون ارتباط با رشد تولید ناخالص ملی، نوسانات و تغییرات مداوم نرخ ارز، بیثباتی و التهاب در بازارهای موازی، رشد منفی سرمایهگذاری، بالا رفتن نرخ بیکاری، اثرگذاری تحولات اقتصادی جهانی به علت ارتباط ارزی و تجاری و رشد منفی تولید داخلی میتواند بر بازار سرمایه تأثیرات منفی داشته باشد. این ارتباطات را به اصطلاح به عنوان ارتباطات علت و معلولی مینامند. اگر بازار سرمایه تابع عقلانیت و منطق باشد، به طور منطقی از این عوامل تأثیر میپذیرد.
نتیجهگیری و پیشنهاد برای ایجاد ثبات در بازار سرمایه:
1 – مهمترین عامل ثبات در بازار سرمایه، ماندگاری سهامداران در بازار سرمایه هستند. خرید و فروش شتابزده سهام بدون ارزیابی صورتهای مالی شرکتهایی که سهام آن به بازار بورس عرضه شده، نمیتوان از سقوط یکباره ارزش سهام در بازار بورس جلوگیری کرد.
2- خریدارن خرد با ارزیابی و تحلیل بنیادی و در صورت امکان تحلیل تکنیکال دورهای وضعیت بازار سرمایه و سهام شرکتهای عرضه شده در بورس و یا مشاوره از کارشناسان خبره در بورس نسبت به خرید سهام اقدام کرده و سپس در فروش سهام صرفاً به سیگنالهای منفی فوراً عکسالعمل نشان ندهند. ارزیابی روند کاهشی یا افزایشی سهام خریداری شده در یک دوره کوتاه و میان مدت باید مبنای خرید یا فروش سهام قرار گیرد.
3- خریدارن و فروشندگان سهام در بازاربورس به روند افزایش یا کاهشی ارزش بازارهای موازی بورس توجه داشته باشند. با تجزیه و تحلیل روند قیمت بازارهای موازی، نسبت به خرید یا فروش سهام اقدام کنند.
4- یکی از عوامل کاهش اطمینان سهامداران خرد نسبت به بازار سرمایه، سقوط ناگهانی ارزش سهام خریداری شده آنان در فاصله زمانی یک دوره کوتاه یکی دو ماهه بوده، ضرر و زیان هنگفتی متوجه آنان کرده است. گرچه تصمیمات شتابزده عامل اصلی این ریزش بوده و خارج شدن بیموقع از بازار سرمایه، موجب تشدید ضرر و زیان آنان شده، معذلک سازمان بورس وقتی مشاهده میکند اعظم سهامدران بورس در معرض سقوط شدید سهام قرار میگیرند، بلا فاصله باید با اهرمهای بازدارنده از سقوط شدید شاخص کل سهام با اختیارات قانونی که در اختیار دارد جلوگیری کند.
5- با فعال کردن بیمه ریسک سهم سهامدارن خرد در بورس در صورت وجود قانون مربوط یا در صورت نبودن بیمه ریسک سهام دربورس، باید در اسرع وقت لایحه بیمه ریسک تهیه و از سوی دولت با قید فوریت به مجلس شورای اسلامی ارائه شود. وجود بیمه ریسک سهام در بورس از ضرر و زیان سهامدران در بورس جلوگیری خواهد کرد و موجب حضور سهامداران در بازار سرمایه خواهد شد.
6- سازمان بورس و اوراق بهادار ترتیبی اتخاذ کند از محل منابع خود درصدی از ضرر و زیان سهامداران خرد را جبران و قسمت دیگر زیان را با اختصاص اعتبار به سهامدران خرد متضرر، ضمن مدیریت مسیرهایی که برای سهامداران خرد ریسک کمتری دارد، نسبت به جابجایی سهام با مشاوره کارگزاران و تحلیل گران خبره اقدام کند. البته پیشنهاد 50 الی 100 میلیون تومان وام کم بهره توسط یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارائه شده میتواند در مجموعه راههای جبران زیان سهامدارانی که از تاریخ شهریورماه 99 وارد بورس شدند، مورد استفاده قرار گیرد. به شرط اینکه سهامدران خرد متعهد شوند حداقل در یک دوره 6 ماهه هیچ خروجی سرمایه از بورس نداشته باشند. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت بازار سرمایه از یک ثبات نسبی برخوردار شود.
* امین دلیری / کارشناس اقتصادی و مدرس دانشگاه